معلمی تاریخ مصرف ندارد

یک معلم کاشانی که سال هاست زخم های جبهه را چراغ راه تعلیم و تربیت کرده و معلمی را جهادی پایان ناپذیر می داند، گفت: جنگ که تمام شد، سنگر را عوض کردیم؛ اما مأموریت همان بود: ساختن انسان.

در میان آموزگاران این سرزمین، گاهی به معلمانی برمی خوریم که دفتر عمرشان صرفاً فهرستی از سال های تدریس نیست، بلکه روایتی از ایثار، جهاد، تربیت و ساختن آینده است؛ معلمانی که از سنگر جبهه تا کلاس درس، همواره یک مأموریت داشته اند: ساختن انسان. معلم قصه ما نیز نه تنها تعلیم را در مدرسه آغاز کرده، بلکه با روحیه ای برگرفته از دوران دفاع مقدس، جان تازه ای به مفهوم معلمی بخشیده است. به مناسبت هفته معلم، خبرنگار ایکنا از اصفهان با علی پارچه باف، یکی از معلمان دیار کاشان گفت وگویی انجام داده که متن آن را در ادامه می خوانیم.

ایکنا ـ از خودتان بگویید و تعریف کنید چه شد که در کسوت معلم شروع به کار کردید؟

من متولد 1338 در کاشان هستم. سال 56 در رشته تربیت معلم، گرایش زبان در تهران قبول و سال 58 با پیروزی انقلاب اسلامی، فارغ التحصیل و در منطقه ابوزیدآباد کاشان مشغول به کار شدم. به دلیل آشنایی و ارتباط با برخی از بزرگان و پیشکسوتان مبارزه، به عرصه کارهای فرهنگی در همین منطقه روآوردم. با دستور امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفین، در این منطقه به آموزش بسیجیان پرداختم؛ اما قبل از آن، دوره مربی گری آموزش نظامی را گذراندم و همزمان با کار معلمی، آموزش بسیجیان را نیز آغاز کردم. ماحصل این تلاش ها، تأسیس پایگاه «شهید مصطفی خمینی» در آن منطقه بود.

با بچه های بسیج ابوزیدآباد، عازم جبهه شدیم. سال 1362 در یکی از عملیات ها مجروح و پس از طی دوره نقاهت، وارد عرصه کار تربیتی شدم. در مرحله ای در منطقه بروجن لرستان، همراه استاد تمنایی در زمینه انجمن های اسلامی دانش آموزان مدارس شهرستان بروجن، کار خود را آغاز کردیم و در مرحله بعد، این فعالیت ها را در کاشان در جایگاه متصدی امور تربیتی ادامه دادم.

در پست های گوناگون که نیاز بود، مشغول می شدم و نهایتاً در سمت معاون پرورشی آموزش و پرورش در زمان آقای الماسی به فعالیت پرداختم. دو سال مانده به بازنشستگی، تولیت مؤسسه خیریه ولی عصر(عج) کاشان را عهده دار شدم و با همکاری همه مدیران آنجا، مدرسه خیریه «نور و دانش» را از سال 85 به لطف خداوند راه اندازی کردیم. دو مدرسه دیگر در متوسطه اول و دوم دخترانه نیز تأسیس کردیم و اکنون در جایگاه مسئول مدارس خیریه تحت پوشش مؤسسه ولی عصر(عج) انجام وظیفه می کنم.

ایکنا ـ در جایگاه معلمی که دوران جنگ را تجربه کرده است و اکنون در عرصه تعلیم حضور دارد، بفرمایید چه چیزی را از سنگر جبهه به کلاس درس آوردید؟

به لطف خدا سعی کردیم همان روحیه بسیجی سابق را حفظ کنیم. روحیه بسیجی ای که امام(ره) و مقام معظم رهبری بر آن تأکید داشتند، یکی از ارزش هایی ست که بیش از نیم قرن، انقلاب اسلامی بر آن استوار بوده است. براساس آیه «...وَیُؤْثِرُونَ عَلَیٰ أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بهِمْ خَصَاصَةٌ...؛ انسان ها گذشت می کنند، حتی اگر به آن نیاز داشته باشند»، روحیه بسیجی به معنای گذشت و ایثار است. ما تلاش کردیم و هدف مان این است که دانش آموزان را مسئولیت پذیر تربیت کنیم: «کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ؛ هر کدام از شما مسئول هستید و درباره افرادی که به سخن شما گوش می دهند، بازخواست خواهید شد.»

بی تفاوتی، آفت بزرگی محسوب می شود که امروز دامن جامعه ما را فراگرفته است. مسئولیت پذیری از همان روحیه بسیجی نشئت می گیرد که در زمان جنگ از محضر شهدا آموختیم. پیش از اینکه کلام معلم اثرگذار باشد، روحیه ایثار و گذشت است که تأثیر دارد. ما از سال 85 کار آموزشی را برای دانش آموزان مستعدی که امکان ادامه تحصیل نداشتند، شروع کردیم و آثار این روحیه را اکنون در دانش آموزان فارغ التحصیل شده می بینیم. دانش آموزی دارم که در سطح معاونت وزیر علوم در دوره قبلی مسئولیت داشت و اکنون استاد دانشگاه است؛ همچنین ریاست چند دانشگاه را هم به عهده داشته و این یعنی کار ما تأثیرگذار بوده است.

ایکنا ـ نسل جدید دانش آموزان با نسل زمان جنگ چه تفاوت هایی دارند و به نظرتان چطور می توان میان این دو نسل گفت وگوی عمیق برقرار کرد؟

در زمان جنگ، حال و هوای جامعه به گونه ای بود که شهید و جانباز نقش سازندگی داشتند و در حکم مربی بودند. جنگ تمام شد و فضای مجازی نیز قوت گرفت. دشمن تنها راه مبارزه با ما را جنگ نرم و فرهنگی انتخاب کرد و کار ما سخت شد.

یکی از بزرگترین مشکلات ما، ناهماهنگی میان خانه و مدرسه در زمینه تعلیم و تربیت است. مدرسه اول همین مدارس هستند؛ اما مدرسه دوم، منزل به شمار می رود. وقتی از فضیلت درس خواندن و برتری دانش صحبت می کنم، این صحبت در جامعه برای دانش آموزان به گونه ای مطرح می شود که انگار کسب دانش فایده ای ندارد.

والدین در زمینه تعلیم و تربیت باید مشاوره دریافت کنند. آن ها عمدتاً از روش هایی استفاده می کنند که خودشان با آن بزرگ شده اند. این بسیار خطرناک است؛ چون بچه ها با روش های قدیم دیگر هدایت نمی شوند. ما باید به روش های تربیتی مسلط باشیم.

ایکنا ـ شما هم جانباز و هم برادر شهید هستید. آیا هیچ وقت اتفاق افتاده که این زخم ها مانع کار شما شده باشد یا بالعکس، انگیزه ای برای ادامه راه تعلیم بوده است؟

قطعاً این ها انگیزه ای برای ادامه راه ما بوده و به هیچ وجه سبب دلسردی نشده است و ما حتی در پی توسعه انگیزه خود در جامعه هستیم. اگر خداوند چنین توفیقاتی به من داده است، به زعم خود حس مسئولیت بیشتری نسبت به جامعه و تعلیم و تربیت دارم. بچه های رزمنده بار را بر دوش ما گذاشتند. آن هایی که بذر ناامیدی می پاشند، خواسته و ناخواسته به دین، اسلام، نظام و کشور ما ضربه می زنند. این افراد باید آگاهی خود را ارتقا دهند. امروز بدترین حرکت این است که این کار از سوی برخی از خواص انجام می شود.

ایکنا ـ برادر شهید بودن چه تأثیری در سبک معلمی تان داشته است؟

من معتقدم که همه خانواده های شهدا و منتسبین به شهدا باید از خود شروع کنند. قرآن می فرماید: «... عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ...؛ مراقب ایمان و ارزش های معنوی خود باشید.» همچنین باید به وصایای شهدا توجه کنند. من وقتی به مزار برادر و دوستان شهیدم می روم، درباره وصایای آنان که روی مزارشان نوشته شده است، تأمل می کنم و از خداوند می خواهم که آن ها را فراموش نکنم. اگر خانواده های شهدا به این وصایا گوش ندهند، در برابر شهدای خود مسئول هستند. من وقتی با جانبازان ارتباط می گیرم، تأکید می کنم که ما مسئولیم و مسئولیت ما بیشتر از افراد عادی است.

ایکنا ـ در پایان بفرمایید که اگر قرار بود برای معلمان نسل آینده، پیامی تربیتی بنویسید، جمله طلایی شما چه بود؟

جمله طلایی من، آیه 125 سوره نحل است که می فرماید: «ادْعُ إِلَیٰ سَبیلِ رَبّکَ بالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادلْهُمْ بالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ...؛ مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به نیکوترین شیوه به بحث و مجادله بپرداز.»

اگر کسی می خواهد در زمینه تعلیم و تربیت انجام وظیفه کند، باید خود را به سلاح مطالعه مجهز سازد و با روش هایی که امروزه می تواند بر دانش آموزان اثرگذار باشد، کار را پیش ببرد. اینکه ما مدرکی بگیریم و فقط با این مدرک کار را پیش ببریم، فایده ای ندارد. امروزه کتاب های بسیار خوبی در این زمینه وجود دارد؛ همین طور کانال های مفیدی در فضای مجازی فعال است.

پیامبر(ص) فرمود: «إنَّما بُعِثتُ مُعَلِّماً؛ من معلم برانگیخته شدم.» ما چنین رسالتی در پیش داریم. معلمی عشق است.

جنگ که تمام شد، سنگر را عوض کردیم؛ اما مأموریت همان است: ساختن انسان. هیچ چیز در جامعه، بهتر از ساختن انسان نیست. قرآن می فرماید: «وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا...؛ کسی که انسانی را اصلاح (زنده) کند، گویا همه انسان ها را اصلاح کرده است.» بنابراین من به همکاران خود می گویم خدا را شاکر باشید که شما را در این مسیر قرار داد. تعلیم و تربیت، تاریخ مصرف ندارد. ما وقتی در کسوت معلم قرار می گیریم، باید با خدا عهد ببندیم که خدایا، من عمرم را برای تعلیم و تربیت وقف کردم. بازنشستگی نباید برای ما معنایی داشته باشد. من سال 87 بازنشسته شدم؛ اما به لطف خدا تا امروز در سنگر تعلیم و تربیت مشغول بوده و به خود اجازه نداده ام که به کار دیگری بپردازم.

زهراسادات محمدی

انتهای پیام

نظرات

captcha